فصل ۲: مدیریت پروژه
مدیریت پروژه در صنعت مخابرات: مدیریت پروژهها در صنعت مخابرات برای کنترل پروژههای پیچیدهای مانند پیادهسازی، نگهداری و ارتقاء شبکه اهمیت بسیاری دارد. این فرآیند شامل مراحل برنامهریزی، اجرا، نظارت و بستن پروژهها است. هر پروژه ساختاری موقت با هدف تحویل یک محصول یا نتیجه منحصربهفرد دارد و به همین دلیل دارای یک چرخه زندگی قابل شناسایی است که هر مرحله یک تحویلدهی تولید میکند و پروژه را به خروجی مورد نظر نزدیکتر میکند(tesi).
گروههای فرآیند پروژه: فرآیندهای مدیریت پروژه به پنج گروه تقسیم میشوند:
- آغازین: شامل ارزیابی اولیه و مطالعات امکانسنجی برای تعریف و تأیید پروژه.
- برنامهریزی: تعریف دقیقتر منابع، زمانبندی و هزینهها برای دستیابی به محدوده پروژه.
- اجرا: به تحقق برنامههای تعیین شده با استفاده از منابع اختصاص داده شده میپردازد.
- نظارت و کنترل: ارزیابی عملکرد پروژه و اطمینان از دستیابی به اهداف.
- بستن پروژه: شامل تحویل خروجی نهایی یا لغو پروژه در صورت نیاز(tesi).
سطوح مدیریت پروژه:
- مدیریت پروژه: در سطح عملیاتی قرار دارد و به تولید تحویلدادنیها میپردازد.
- مدیریت برنامه: به هماهنگی پروژهها از طریق تخصیص صحیح منابع برای ارائه منافع کلیتر میپردازد.
- مدیریت پورتفولیو: در سطح استراتژیک کار میکند و برنامهها را هماهنگ و اهداف پروژهها را تعیین میکند(tesi).
تفاوتهای کلیدی میان پروژه، برنامه و پورتفولیو:
- پروژهها محصولات یا نتایج ملموسی تولید میکنند که به منافع کلی برنامه کمک میکند.
- برنامهها به شناسایی منافع و اندازهگیری پیشرفتها میپردازند.
- پورتفولیو برنامهها و پروژهها را به اهداف استراتژیک سازمان همسو میکند و منابع را به بهترین شکل تخصیص میدهد(tesi).
فصل ۳: مدیریت پروژه، برنامه و پورتفولیو
مدیریت پروژه: مدیریت پروژه در سطح عملیاتی عمل میکند و هدف آن دستیابی به محصولات ملموس و نتایج خاص است که از اهداف سازمانی پشتیبانی میکنند. پروژهها ساختارهای موقتی هستند که برای ارائه یک محصول یا نتیجه منحصربهفرد طراحی شدهاند و هر فاز پروژه یک خروجی خاص تولید میکند که پروژه را به نتیجه نهایی نزدیکتر میکند(tesi).
مدیریت برنامه: مدیریت برنامه به هماهنگی بین پروژهها از طریق تخصیص صحیح منابع میپردازد تا منافع و قابلیتهایی که به طور جداگانه نمیتوانند به دست آیند را فراهم کند. برنامهها گروهی از پروژهها و فعالیتهای مرتبط هستند که به صورت هماهنگ مدیریت میشوند تا مزایایی که بهصورت انفرادی قابل دسترسی نیستند، به دست آورده شوند. در مدیریت برنامه، پروژهها با هدفی مشترک، که اغلب از اهمیت استراتژیک برخوردار است، همسو میشوند(tesi).
مدیریت پورتفولیو: مدیریت پورتفولیو در سطح استراتژیک عمل میکند و برنامهها و پروژهها را با اهداف سازمان همسو میکند. پورتفولیو به عنوان پلی بین مدیریت برنامه و مدیریت پروژه و استراتژی سازمانی عمل میکند. هدف آن این است که اطمینان حاصل شود پروژهها و برنامهها با اهداف استراتژیک همخوانی دارند و منابع به صورت بهینه تخصیص داده میشوند. مدیریت پورتفولیو مسئول ایجاد تعادل بین تقاضاهای متناقض و تضمین موفقیت سازمان است(tesi).
فصل ۵: روشهای مدیریت پروژه
روشهای سنتی (آبشاری) و چابک:
-
روش آبشاری: یک روش خطی و دنبالهای است که در آن مراحل پروژه از پیش تعریف شده و به ترتیب انجام میشوند. این روش بر برنامهریزی دقیق و پیشبینی نتایج قبل از شروع پروژه تمرکز دارد، اما انعطافپذیری کمی در برابر تغییرات دارد و معمولاً برای پروژههایی مناسب است که نیازهای آنها از ابتدا بهطور کامل مشخص شده باشند.
-
روش چابک: برخلاف روش آبشاری، رویکرد تکراری و قابل تطبیق دارد. این روش برای پروژههایی که دارای سطح بالایی از عدم قطعیت و تغییرات مکرر هستند مناسب است، زیرا امکان پاسخ سریع به فرصتهای بازار و درخواستهای مشتریان را فراهم میکند. روش چابک به جای تلاش برای پیشبینی تمامی جزئیات پروژه در مراحل اولیه، تصمیمات مربوط به قابلیتها را به تعویق میاندازد و بر منابع و زمان موجود تمرکز میکند(tesi).
مدیریت پروژه به روش چابک:
-
توسعه در صنعت نرمافزار: این روش ابتدا در صنعت نرمافزار توسعه یافت، جایی که پروژههای بزرگ و پیچیده با سطح بالایی از عدم قطعیت نیاز به یک رویکرد متفاوت داشتند. Agile به شرکتها این امکان را میدهد که بهطور تدریجی نیازها و الزامات مشتری را تعریف کنند بدون اینکه نیاز باشد از ابتدا همه چیز پیشبینی شود(tesi).
-
اصول و ارزشهای Agile: مدیریت پروژه چابک بر چهار ارزش اصلی تمرکز دارد:
- تعاملات بین افراد بر روی فرایندها و ابزارها ارجحیت دارد.
- نرمافزارهای کاربردی بر اسناد جامع ارجحیت دارند.
- همکاری با مشتری بر مذاکره در مورد قرارداد اولویت دارد.
- پاسخگویی به تغییرات بر پیروی از یک برنامه ثابت ارجحیت دارد.
-
SCRUM: یک چارچوب از روشهای چابک است که برای مدیریت مسائل پیچیده و انطباقپذیر استفاده میشود. Scrum بر سه اصل شفافیت، بازرسی و تطبیق تأکید دارد و جلسات روزانه و بررسیهای منظم اسپرینتها بخشی از این چارچوب هستند که تیمها را قادر به تطبیق سریع با تغییرات میسازند(tesi).
فصل ۶: چالشها و بهینهسازیها
چالشهای بحرانی:
- یکی از مشکلات اساسی در مدیریت پروژههای مخابراتی، مدیریت ناکارآمد ریسک است. این مسئله ناشی از عدم پذیرش و درک صحیح روشهای مدیریت ریسک توسط اعضای تیم و دفتر مدیریت پروژه (PMO) است. اطلاعات لازم برای ارزیابی تأثیر و احتمال وقوع ریسکها بهسختی به دست میآید و خروجیهای تولید شده در مرحله نظارت اغلب سخت به درک و تفسیر هستند که منجر به کاهش اهمیت این فرآیند و سادهسازی آن با استفاده از تخمینهای ثابت میشود. در مراحل ابتدایی پروژه، تیم بیشتر تمایل به سرمایهگذاری زمان در مدیریت ریسک دارد، اما با پیشرفت پروژه و افزایش حجم کار، توجه به این مرحله کاهش مییابد که میتواند منجر به مشکلات بزرگتری در زمان وقوع ریسکها شود(tesi).
رویکرد بهینهسازی شده:
-
رویکرد پیشنهادی، استفاده از اصول چابک و مدیریت ریسک انعطافپذیر است که بر بهبود فرآیندها و ساختار سازمانی تمرکز دارد. این رویکرد با کاهش تعداد مراحل، معرفی ابزارهایی که از فرآیند تصمیمگیری پشتیبانی میکنند و تخصیص مسئولیت به افراد خاص برای نظارت بر ریسک، حس مسئولیتپذیری و اهمیت اجرای این فعالیتها را افزایش میدهد. هدف این است که به یک روش مدیریت ریسک انعطافپذیر دست یابیم که بین سود و رشد شرکت و شانس وقوع ریسکهای منفی تعادل برقرار کند(tesi).
-
در این رویکرد، بهکارگیری مفاهیم چابک در مدیریت ریسک، شامل ملاحظات همه جوانب مؤثر بر پروژه است. این روش تلاش میکند تا یک رویکرد منعطف برای مدیریت ریسکها ایجاد کند که تغییرات را در نظر بگیرد و اطلاعات استفاده شده همیشه بهروز باشد. همچنین، بهبود یادگیری سازمانی برای جلوگیری از تکرار اشتباهات و توسعه یک استراتژی که به کل فرآیند انعطافپذیری اعمال کند، از اهداف اصلی این رویکرد است(tesi).